سوالات آزمون نمونه دولتی و شاهد ورودی هفتم در سال تحصیلی 95-94


سوالات آزمون نمونه دولتی و شاهد ورودی هفتم در سالتحصیلی 95-94
سوالات آزمون نمونه دولتی و شاهد ورودی هفتم در سالتحصیلی 95-94
سوالات آزمون نمونه دولتی و شاهد ورودی هفتم در سالتحصیلی 95-94
نام استان سوالات پاسخنامه
استان اردبیل دانلوددانلود
استان خراسان رضویدانلوددانلود
استان فارسدانلوددانلود
استان هرمزگاندانلوددانلود
استان یزددانلوددانلود
استان اصفهاندانلوددانلود
استان کرمانشاهدانلوددانلود


این پست در حال تکمیل شدن است.


[ بازدید : 835 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ شنبه 14 شهريور 1394 ] [ 17:18 ] [ مسیب خانمحمدی ]

س فصل 1 علوم - شهاب سنگ


س فصل 1 علوم - شهاب سنگ

شهاب سنگ چیست ؟

شهاب سنگ يك سنگ آسماني است كه به زمین افتاده است. در واقع همه اجرام در حال حركت در فضا كه به زمين مي افتند، شهاب سنگ ناميده مي شوند. دست كم هر سال 100 شهاب سنگ با زمين برخورد مي كنند. بيشتر اين شهاب سنگ ها بسيار ريزند. آنها به قدري كوچكند كه مقاومت هوا مي تواند سرعتشان را آنقدر آهسته كند كه براثر اصطكاك با جو نسوزند و به آرامي به زمين بيفتند.

سه نوع شهاب سنگ وجود دارد. سنگي، آهني و سنگي-آهني. شهاب سنگ هاي سنگي از مواد معدني سيليكون و اكسيژن غني هستند. مقادير كمتري از آهن، منيزيوم و عناصر ديگر هم در آنها وجود دارد. بخشی از شهاب سنگ هاي سنگي، تكه هايي از همان موادي كه سیاره ها را تشكيل داده اند را در خود دارند. گروه ديگري از شهاب سنگ هاي سنگي زماني بخشي از بدنه والدشان بوده اند. به عنوان مثال بخشي از يك سيارك بوده اند.

شهاب سنگ هاي آهني بيشتر از آهن و نيكل تشكيل شده اند.

شهاب سنگ هاي سنگي-آهني به مقدار تقريباً مساوي سنگ بر پايه سيليكون و فلز آهن-نيكل دارند.

تركيب مواد شهاب سنگ ها، كليدهايي را درباره منشأ آنها به دست مي دهد. منشأ آنها ممكن است سیارک ها باشند. بعضي از مواد شهاب سنگ ها شبيه به ترکیبات زمین و ماه يا برخي حدس مي زنند كه شبيه به مریخ است و ترکیب بعضي ها هم كاملاً با تركيبات اينها متفاوتند. بعضي ها هم تركيبي مثل ستاره های دنباله دار دارند.

اندازه شهاب سنگ ها بسيار متفاوت است. بيشتر آنها نسبتاً كوچكند. بزرگ ترين شهاب سنگي كه تا كنون پيدا شده وزنش حدود 60 تن است. اين شهاب سنگ آهني در مزرعه اي دركشور آفريقايي ناميبيا به زمین افتاده است. با اين كه زمان زيادي از افتادن آن مي گذرد هنوز چاله اي كه تشكيل داده سر جاي خودش باقی است. اجسام خيلي بزرگ تري مثل سيارك ها و ستاره های دنباله دار هم مي توانند به زمين برخورد كنند و به این ترتیب به شهاب سنگ تبديل شوند.

شهاب سنگ ها از يك سقوط آتشين از ميان جو زمين جان سالم به در برده اند و مقدار زيادي از جرمشان را در اين فرايند از دست داده اند. بيشتر شهاب سنگ هاي در حال حركت در فضا پس از برخورد به جو زمين مي سوزند و از آنها تنها ذراتي از گرد و غبار باقي مي ماند. هر روز حدود 3000 تن گرد و غبار شهاب سنگي به زمين مي ریزد.



شهاب سنگ ها به خاطر اين به سطح زمين مي رسند كه اندازه آنها براي سفر از ميان جو مناسب است. اگر آنها خيلي كوچك بودند، در جو متلاشي و تكه تكه مي شدند. اگر خيلي بزرگ بودند ممكن بود قبل از رسيدن به سطح زمين منفجر شوند. يك چنين شيئی در سال 1908 در حدود ده كيلومتري بالاي رودخانه تونگوسكا در سيبري منفجر شد و در منطقه اي به وسعت 23 كيلومتر رها شد و درختان را دود زده كرد و به طور سطحي سوزاند.

پاسخ سؤالات

1- شهاب سنگ چیست ؟

شهاب سنگ يك سنگ آسماني است كه به زمین افتاده است. در واقع همه اجرام در حال حركت در فضا كه به زمين مي افتند، شهاب سنگ ناميده مي شوند.

2- هنگام برخورد شهاب سنگ با زمین چه اتفاقی می افتد ؟ و چرا قطر و عمق گودال های ایجاد شده یکسان نیست ؟

گودالي عميق در زمين به وجود مي آيد. چون وزن و اندازه ي شهاب سنگ ها متفاوت است.

3- عوامل گوناگونی روی عمق و قطر گودالهای ایجاد شده اثر دارند. هم کلاسیهای پوریا پس از گفت وگو، در این باره پیشنهادهای خود را اینگونه بیان نمودند.

به نظر ما، هرچه اندازه ی شهاب سنگ بزرگتر باشد، گودال ایجاد شده عمیق تر خواهد بود.

هرچه سرعت شهاب سنگ بیشتر باشد، قطر گودال ایجاد شده بزرگتر خواهد بود.

اگر شهاب سنگ در اقیانوس سقوط کند ،گودالی ایجاد نمی شود.

4- سرعت برخورد شهاب سنگ چه اثری روی قطر دهانه ی گودال دارد؟

هر چه شهاب سنگ با سرعت بیشتری به زمین برخورد کند، قطر دهانه ی گودال ایجاد شده بزرگتر خواهد بود.«

مراحل مهم روش علمی

1 ) مشاهده

2) طرح مساله یا پرسش

3 ) فرضیه

4 ) آزمایش

5 ) نظریه

وسایل مورد نیاز آزمایش: تیله یا سنگ هایی در اندازه های مختلف ، خاک ، گچ،آب ومتر برای اندازه گیری و خط کش

آزمایش :

در ادامه گوشه کلاس مواد را درون تشت گذاشته و ظروف را شماره گزاری می کنیم و کنار دیوار می گذاریم و متر خیاطی روی دیوار نصب می کنیم و از دانش آموزان هر گروه میخواهیم که با ارتفاع نیم و یک متر و یک و نیم متر برای نمونه تیله ها را بر روی ظروف بندازن و پس از هر بار انداختن اندازه قطر گودال ایجاد شده و عمقش را به میلیمتر اندازه بگیرند .

سپس تیله بزرگتری را امتحان کنند و آزمایش را تکرار کنند .

یکی از اعضای گروه هم تمام مشاهدات را یادداشت برداری می کنند .

در ادامه دانش آموزان براساس داده های جدول و مشاهدات به نتایج میرسند که :

هر چه ارتفاع بیشتر باشد نیرو بیشتر است پس لحظه برخورد جسم به سطح قطر دهانه بیشتر خواهد شد .

جنس سطح برخورد هم مهم هست چون خاصیت تراکم مولکولهای ماده ای که قرار است تیله بر روی آن سقوط کند هم تاثیر دارد.

جرم گلوله و مساحت سطح گلوله هم مهم است .

امروز ما این آزمایش را در کلاس انجام دادیم و کاملا با خط کش میشد عمق را با میلیمتر اندازه گرفت مخصوصا تاثیر سقوط تیله بر روی خاک و گچ . چون گچ نرم تر هست و تیله عمق بیشتری ایجاد می کند .

اما متغییر چیست :

متغیرها به 3 دسته تقسیم می شوند :

متغیر مستقل

متغیر وابسته

متغیر کنترل شده

متغیر مستقل : متغیری هست که در آزمایش باید تغییر دهیم . ارتفاع در اینجا می باشد که هر چه ارتفاع بیشتر شود ، سرعت سقوط هم بیشتر خواهد شد .

متغیر وابسته : متغیری هست که تاثیر متغیر مستقل را می سنجد در واقع اندازه دهانه گودال ایجاد شده و عمق آن است .

متغیر کنترل شده : عوامل و مواد ی هستند که ثابت نگه داشته می شوند و در کنترل ما هستند مانند اندازه ی سنگ یا تیله ، جنس سطح یا خاک ، محا رها کردن سنگ و جرم سنگ هست .

در آزمایش ها برخی متغیر ها بر روی متغیرهای دیگر اثر می گذارند به عنوان مثال سرعت سقوط جسم در عمق گودال موثر هست . یا به عبارتی عمق گودال ایجاد شده وابسته به سرعت سقوط جسم است . برای همین سرعت سقوط جسم را« متف=غیر مستقل » و عمق گودال ایجاد شده را « متغیر وابسته » و ما در نهایت در هنگام آزمایش متغیر مستقل را تغییر می دهیم و متغیر وابسته را اندازه می گیریم .

حالا به فیلمی از لحظه برخورد یک شهاب سنگ به زمین در کشور روسیه توجه کنید.


[ بازدید : 1252 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ جمعه 25 فروردين 1396 ] [ 16:20 ] [ مسیب خانمحمدی ]

مفهوم درس افلاطون و مرد جاهل


گویند: می گویند جاهل: نادان میانه ی سخن: در بین صحبت هایش سخن تو می گفت: درباره ی تو سخن می گفت.
افلاطون، بزرگ مرد است که هرگز چون او نبوده است و نباشد.
افلاطون، مرد بزرگی می باشد که هرگز کسی مانند او در جهان دیده نشده و دیده نخواهد شد.
سر فرو برد و بگریست و سخت دلتنگ شد.
سرش را از ناراحتی پایین برد و گریه کرد و بسیار ناراحت شد.
ای حکیم! از من چه رنج آمد تو را که چنین تنگدل گشتی؟
ای دانشمند! از طرف من چه زحمتی به تو رسید که چنین ناراحت شدی؟
نکته: در اینجا «را» حرف اضافه است و «این چنین» قید.
جاهلی مرا بستاید.
نادانی مرا ستایش کند.
«مرد جاهل»ترکیب وصفی
«فلان مرد،شکر و سپاس، سر» نقش مفعولی دارند.
کلمات «روزی، سخت» نقش قیدی دارند.



[ بازدید : 8593 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ جمعه 20 اسفند 1395 ] [ 22:28 ] [ مسیب خانمحمدی ]

شعر درباره ی وطن از ایرج میرزا


شعر درباره ی وطن از ایرج میرزا
قطعه ی زیر از ایرج میرزا در هشت بیت می باشد

1.ما که اطفال این دبستانیم × همه از خــــــاک پـاک ایرانیـــم

2.همه با هــم برادر وطنیــــم × مهربان همچو جسم با جانـیم

3.اشرف و انجب همه اقـــــوام × یــادگــار قـــدیــــم دورانیـــــــــم

4.وطن ما به جای مادر ماست × مــــا گـــروه وطـن پرستـــانیــم

5.شــکر داریم کــز طفــولیــــت × درس حب الوطن همی خوانیم

6.چونکه حب الوطن ز ایمانست × ما یقیــــنا ز اهــل ایــمــانــیــم

7.گــر رسـد دشمنــی برای وطن × ما نخستین حریف مـــــیدانیم

8.در ره عـــزت و بقــــــای وطــــن × جــــان و دل رایــــگان بیفشانیم

(کلیات دیوان ایرج میرزا.ص154.


[ بازدید : 724 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ سه شنبه 5 بهمن 1395 ] [ 15:40 ] [ مسیب خانمحمدی ]

آدرس تلگرام


دوستان وعزیزانی که مطالب مارا در وبلاگ دنبال می کنند می توانند در تلگرام به نشانه ی زیر عضو کانال شوند با تشکر از همه ی دوستان

http://telegram.me/mosyeb48


[ بازدید : 718 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ يکشنبه 26 دی 1395 ] [ 15:43 ] [ مسیب خانمحمدی ]

نیرو وانواع آن


نیرو و انواع آن

نیرو و انواع آن

انواع نیرو

یک نیرو کشیدن و یا هل دادن یک جسم است که حاصل برهمکنش آن با جسم دیگری می باشد. نیرو انواع مختلفی دارد. قبلا در این درس بر اساس دو جسم در برهمکنش با هم در تماسند یا خیر، در دو گروه اصلی قرار گرفتند.

نیروهای موثر از راه دور

  • نیروی گرانشی
  • نیروی الکتریکی
  • نیروی مغناطیسی

نیروهای تماسی

  • نیروی اصطکاک
  • نیروی کشش
  • نیروی نرمال
  • نیروی مقاومت هوا
  • نیروی اعمالی
  • نیروی ارتجاعی

شرح نیرو

نیروی اعمالی ( Fapp نیروی اعمالی)

نیرویی است که توسط با یک جسم به جسم دیگر وارد می شود. اگر کسی میزی را در طول اتاق هل دهد، یک نیروی اعمالی وجود دارد که به جسم وارد می شود، نیروی اعمالی نیرویی است که توسط شخص به میز اعمال می شود.

نیروی گرانش ( تحت عنوان وزن ) Fgrav

نیروی گرانش نیرویی است که زمین، ماه و یا هر جسم که جرم زیادی دارد، جسم دیگر را توسط آن به سوی خود می کشد. با این تعریف، این وزن جسم می باشد. همه ی اجسام روی زمین تحت تاثیر نیروی گرانش هستند که جهت آن " رو به پایین " به سمت مرکز زمین است. نیروی جاذبه ی زمین برابر وزن جسم و معادل رابطه ی زیر است.

Fgrav = m g

در حالی که g= 9.8 m/s2 ( روی زمین ) و m = جرم ( در واحد )

( توجه: وزن و جرم را اشتباه نگیرند )

نیروی نرمالFnrom

نیروی نرمال، نیروی نگهدارنده ای است که به یک جسم در تماس با جسم ثابت دیگر وارد می شود. برای مثال اگر کتابی روی یک سطح باشد، سطح نیرویی رو به بالا به کتاب وارد می کند تا وزن آن را تحمل کند. در برخی موارد، یک نیروی نرمال افقی بین دو جسم که با هم در تماسند وجود دارد. برای مثال شخصی که به دیوار تکیه داده است. دیوار به صورت افقی فرد را هل می دهد.

نیروی اصطکاک Ffric

نیروی اصطکاک نیرویی است که توسط سطح به جسم در حال حرکت روی آن و یا به جسمی که سعی دارد روی آن وارد می شود. حداقل دو نوع نیروی اصطکاک وجود دارد – نیروی اصطکاک ایستایی و لغزشی. این دو نیرو همیشه برابر نیستند، نیروی اصطکاک معمولا مانع حرکت جسم است. برای مثال اگر یک کتاب روی سطح یک میز سر بخورد، میز نیروی اصطکاکی در خلاف جهت حرکت به آن وارد می کند. نیروی اصطکاک ناشی از دو سطحی است که به هم فشرده شده اند و نتیجه نیروهای جاذبه ی بین مولکولی، بین مولکول های دو سطح متفاوت است. بیشترین نیروی اصطکاکی که یک سطح می تواند به یک جسم وارد کند با فرمول زیر محاسبه می شود:

Ffric ≤ µ × Fnormµ= ضریب اصطکاکی

نیروی اصطکاک بعدا در درس های بعدی با جزئیات بیشتری شرح داده می شود.

نیرو و انواع آن

نیروی مقاومت هوا Fair

نیروی مقاومت هوا، نوع خاصی از نیروی اصطکاک است که وقتی اشیا در هوا در حرکتند بر آن ها اعمال می شود. نیروی مقاومت هوا معمولا مانع حرکت اجسام است. این نیرو در بسیاری از موارد به دلیل مقدار ناچیزش نادیده گرفته می شود ( و به این دلیل که از نظر ریاضی محاسبه ی مقدار آن مشکل است.) این نیرو بیشتر در مواردی قابل توجه است که اشیا با سرعت زیاد حرکت می کنند ( یعنی راکت ها یا اسکی سرعت ) یا اشیایی با سطح مقطع بزرگ.

نیروی کشش Ften

نیروی کشش نیرویی است که از یک سر ریسمان، طناب، کابل یا سیم زمانی که توسط نیروی اعمالی شدیدا کشیده است، به سر دیگرش شده است، به سر دیگرش منتقل می شود. جهت نیرو در جهت طول طناب و مقدار آن برابر نیرویی است که ازسر دیگر طناب به آن اعمال شده است.

نیرو و انواع آن

نیروی ارتجاعی Fspring

نیروی ارتجاعی نیرویی است که فنر کشیده شده یا فشرده شده ی متصل به یک به آن جسم وارد می کند. جسمی که فنر را می کشد یا آن را فشرده می کند، تحت تاثیر نیرویی قرار می گیرد که آن را به حالت تعادلش بر می گرداند . برای بیشتر فنرها (خصوصا آن هایی که از قانون " هوک " تبعیت می کنند ) مقدار نیرو با میزان کشیدگی یا فشردگی فنر نسبت مستقیم دارد.


[ بازدید : 694 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ يکشنبه 26 دی 1395 ] [ 15:30 ] [ مسیب خانمحمدی ]

علایم نگارشی


علایم نگارشی

نشانه های نگارشی باعث می شود که ما متن را بهتر ودرست تر بخوانیم و مفهوم آنرا بهتر بفهمیم هرکدام ازاین نشانه کاربرد خاص خودرادارند

نشانه های نگارش عبارتنداز :

ردیف

علایم

موارد کاربرد

1

نقطه (.)

الف- درپایان جمله های خبری وامری به کارمی آید.

امروز هوا سرد است . پنجره هاراببندید .

ب-پس از هر حرفی که به صورت نشانه ی اختصار به کاررفته باشد.

پروین اعتصامی متولد سال 1285 ه.ش

2

علامت تعجب ( !)

الف- درپایان جمله های عاطفی وتعجبی .

چه گوارا ! این آب !

ب- پس از اصوات :

هان ای دل عبرت بین !

3

علامت سوال (؟)

الف- درپایان جمله های پرسشی :

چه کسی درمحیط کثیف و آلوده گردش می کند ؟

ب- برای نشان دادن مفهوم تردید یا استهزا :

وفات حافظ در 721 (؟ ) اتفاق افتاد .

او نابغه (؟) است .

4

دونقطه (:)

الف- قبل از نقل قول :

حضرت علی (ع) فرمودند : ....

ب- هنگام برشمردن اجزای یک چیز:

آثار سعدی عبارتند از : گلستان ، بوستان ، غزلیات ....

ج- جلوی کلماتی که می خواهیم آن را معنی کنیم :

اصلاح : درست کردن

5

گیومه « »

الف- سخنی که به طورمستقیم ازجایی یا کسی نقل می شود :

پیامبر فرمودند : « طلب دانش برهرمسلمانی واجب است . »

ب-اسامی و عناوین واصطلاحات علمی یا فنی ( فقط بار اول ).

« صور خیال » از اجزای اصلی شعر است

6

ویرگول ( ، )

الف-میان عبارت ها یاجمله ها ی غیر مستقل که در مجموع جمله ی کاملی راتشکیل می دهند :

اوباتلاش بسیار ، به مقصود رسید .

ب- پس از منادا :

خدایا ، مرا عفو کن .

ج- هرجا کلمه یاعبارتی به عنوان توضیح ، درضمن جمله یاعبارتی دیگر آورده شود ( بدل ) :

سهراب سپهری ، شاعر معاصر ، به نقاشی علاقه ی فراوان داشت .

د- بین چند کلمه که اسناد واحدی باشد :

فردوسی ، مولوی ، سعدی وحافظ ازبزرگان شعر فارسی هستند .

ذ- بین دوکلمه که ممکن است خواننده آنهارا باکسره ی اضافه بخواند:

پدر ، حسن راسرزنش کرد و

ر- به جای مکث کوتاه در جمله :

اگر شبها همه قدر بودی ، شب قدر بی قدر بودی.

7

نقطه ویرگول ( ؛ )

الف-برای جداکردن جمله هایی که از جهت ساختمان ومفهوم مستقل به نظر می رسند ولی در یک عبارت طولانی ، بایکدیگر بستگی معنایی دارند:

دانش آموزبایددرس بحواند؛ منظم باشدوبه سخنان معلم گوش فرا دهد .

ب- دربیان توضیح ومثال پیش از کلمه ی « مثلا » ، « فرضا » ، « یعنی » و...:

هنگام نگارش باید خوب دید ؛ یعنی ، دقت داشت وهوشیار بود.

8

خط تیره ( -)

الف-ابتدای دیالوگ در نمایشنامه ها :

- کجا بودی ؟

- کتابخانه

ب- هنگامی که دو کلمه برروی هم دوجنبه ی مختلف ازیک منظوررانشان دهند:

مباحث اجتماعی – روانی گاه بسیار به هم پیوند می خورند.

ج- ابتدای منابع و مآخذ

چشمه ی روشن نوشته ی دکتر غلامحسین یوسفی

د- به معنی «تا» و « به » برای بیان فاصله زمانی ومکانی .

قطار « تهران – مشهد » حرکت کرد .

ر- هرگاه کلمه ای در آحر سطر نگنجد باقراردادن یک خط تیره بقیه آن رادر سطر بعد می نویسیم .

آن خفاش بد جنس درنزدیکیدرخت بلوط من آویزان شده تادیدار بعد خدا-

حافظ تروم عزیز ؟

ز-برای جداکردن عبارت معترضه :

حضرت علی – علیه السلام – فرمودند ...

9

سه نقطه ( ... )

الف- برای نشان دادن جملات و کلمات محذوف :

کنایه ، استعاره ، مجاز ، تشخیص و ... جنبه هایی از صور خیال راتشکیل می دهند.

ب-سخن ناتمام :

شما ... شما ... زبانم لال ...

ج- برای نشان دادن کشش هجا در گفتار :

سقف هر ... ی ریخت . آ ها... ی حسین ، کجایی ؟

د- افتادگی کلمه یا کلماتی ازیک نسخه ی خطی :

اول چیزی که نگاه کنند روزقیامت نماز بود. اگرتمام باشد وبه شرط بود بپذیرند ودیگر ... چنان که باشد بپذیرند.

10

قلاب [ ]

الف- مطالبی که جز ء اصل کلام نباشد :

جوانان مااهل فکرکردن وتحلیل کردن [ هستند ] این هم امتیاز دیگری است.

ب- در تصحیح متون کلمات الحاقی یاتوضیحات احتمالی در قلاب گذاشته می شود:

گفت : من مردی طرارم ، [تو ] این زربه من امانت دادی...

ج- دستورهای اجرایی در نمایش نامه ها :

□ حسین [ بانیش خند ] فکر می کنید این کار به صلاح شما باشد ؟

11

کمانک یا پرانتز ( )

الف- معنی ومعادل یک کلمه :

زندگی نامه ( بیوگرافی )

ب- توضیح بیشتر :

همدان ( هگمتانه ) دردوره ی مادها پایتخت بوده است .

ج- ذکرتاریخ ، شهرت ، تخلص ، نام سابق و ...

پروین اعتصامی ( 1320 ه.ش ) در قم به خاک سپرده شده است .

همدان ( هگمتانه ) دردوره ی مادها پایتخت بوده است .

12

ممیز /

الف- برای جداکردن روز ، ماه ، سال :

22/9/89

ب- برای جداکردن مصرع های یک بیت :

آی آدم ها / یک نفر دارد که دست وپای دایم می زند در آب .

13

ستاره *

الف- برای توضیح یک کلمه در پاورقی

ب- در آغاز یک سطر به نشانه ی شروع مطلب جدید

14

پیکان ←

الف- برای نشان دادن نتیجه ی ترکیب چند جزء یاتجزیه ی یک کلمه :

« ازپا افتادن » از چند بخش تشکیل شده است ← از ( حرف اضافه ) + پا ( اسم ) + افتادن ( مصدر )

1

ایضا ״

علامت جملات وکلمات مشابه :

کتاب سال اول دبیرستان هر جلد 2000ریال

״ ״ دوم ״ ״ 2250 ״

16

آکلاد }{

( دو ابرو )

الف- برای نشان دادن انشعاب :

17

تساوی =

برای نشان دادن تساوی میان دو مطلب :

آمدم که تورا ببینم = برای دیدن تو آمدم .

بند ( پاراگراف )

درهر نوشته برای بیان مطلب از چند بند استفاده می کنیم . هربنداز چند جمله تشکیل می شود ویک مطلب خاص رابیان می کند ولی در کل ، مجموعه ی بند هاباهم ارتباط موضوعی دارند.

نخستین سطر هربند به اندازه ی یک سانتی متر بیشتر ازبقیه ی سطر هااز حاشیه فاصله ادرد.


[ بازدید : 692 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ دوشنبه 6 دی 1395 ] [ 22:41 ] [ مسیب خانمحمدی ]

ما که اطفال این دبستانیم × همه از خــــــاک پـاک ایرانیـــم


شعر درباره ی وطن از ایرج میرزا
قطعه ی زیر از ایرج میرزا در هشت بیت می باشد

1.ما که اطفال این دبستانیم × همه از خــــــاک پـاک ایرانیـــم

2.همه با هــم برادر وطنیــــم × مهربان همچو جسم با جانـیم

3.اشرف و انجب همه اقـــــوام × یــادگــار قـــدیــــم دورانیـــــــــم

4.وطن ما به جای مادر ماست × مــــا گـــروه وطـن پرستـــانیــم

5.شــکر داریم کــز طفــولیــــت × درس حب الوطن همی خوانیم

6.چونکه حب الوطن ز ایمانست × ما یقیــــنا ز اهــل ایــمــانــیــم

7.گــر رسـد دشمنــی برای وطن × ما نخستین حریف مـــــیدانیم

8.در ره عـــزت و بقــــــای وطــــن × جــــان و دل رایــــگان بیفشانیم

(کلیات دیوان ایرج میرزا.ص154.


[ بازدید : 4430 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ يکشنبه 5 دی 1395 ] [ 23:06 ] [ مسیب خانمحمدی ]

آرایه های ادبی


« آرايه هاي ادبي »

الف ) بديع ب ) بيان

الف ) بديع علمي است كه به باز شناسي آرايه هاي لفظي و معنوي مي پردازد .

بديع بر دو نوع است : 1- آرايه هاي لفظي 2- آرايه هاي معنوي

آرايه هاي لفظي : يعني زيبايي كلام كه با لفظ انجام مي شود .

آرايه هاي لفظي عبارتنداز : واج آرايي ، سجع ، ترصيع ، جناس ، قلب ، ملمع .

واج آرايي ( نغمه ي حروف ) : تكرار يك واج ( صامت يا مصوت ) است ، در كلمه هاي يك مصراع يا يك بيت يا عبارت نثر به گونه اي كه كلام را آهنگين مي كند و آفريننده ي موسيقي دروني باشد و بر تاثير سخن بيافزايد اين تكرار آگاهانه ي واج ها را « واج آرايي » گويند .

مثال : خيزيد و خز آريد كه هنگام خزان است باد خنـك از جـانب خـارزم وزان اسـت

توضيح : در اين بيت تكرار واج « خ » و « ز » باعث ايجاد موسيقي دروني شده است .

توجه : در زبان فارسي بيست و نه واج داريم / ( بيست و سه صامت و شش مصوت )

صامت ها همان حروف الفباي فارسي هستند و مصوت ها « ـــ » و « ا » ، « ي » ، « و » مي باشند .

سجع : آوردن كلماتي در پايان جمله هاي نثر كه در وزن يا حرف يا حرف آخر يا هر دو ( وزن و حرف آخر ) با هم يكسان باشد .

نكته 1 : سجع در كلامي ديده مي شود كه حداقل دو جمله باشد يا دو قسمت باشد .

نكته 2 : سجع باعث آهنگين شدن نثر مي شود به گونه اي كه دو يا چند جمله را هماهنگ سازد .

نكته 3 : سجع در نثر حكم فافيه در شعر را دارد .

نكته 4 : اگر در پايان جمله ها كلمات تكراري وجود داشته باشد ، سجع پيش از آن مي آيد .

مثال : الهي اگر بهشت چون چشم و چراغ است بــي ديــدار تــو درد و داغ اســت

نكته 5 : گاهي در جملات سجع ممكن است افعال به قرينه ي لفظي يا معنوي حذف شوند .

مثال 1 : منت خداي را عـزووجل كه طاعتـش موجب قـربت است و به شكر اندرش مزيد نعمت . ( فعل « است » به قرينه ي لفظي حذف شده است . )

مثال 2 : خـلاف راه صواب است و نقض راي اولـوالالباب « است » (حذف لفظي ) ذوالفقـار علي در نيـام ( باشد ) و زبان سعدي در كام « باشد » ( حذف معنوي ) .

توضيح : فعل « باشد » در دو جمله ي پاياني به قرينه ي معنوي حذف شده است .

توجه : به نثر مسجع ، نثر آهنگين نيز مي گويند .

« انواع سجع »

الف ) سجع متوازن : آن است كه كلمات سجع فقط در وزن اشتراك داشته دارند .

مثال : ملك بي دين باطل است و دين بي ملك ضايع .

توضيح : هر دو كلمه داراي هجاي بلند مي باشند لذا هم وزن اند .

مثال : طالب علم عزيز است و طالب مال ذليل .

توضيح : دو كلمه ي « عزيز » و « ذليل » داراي دو هجا ، يكي كوتاه و يكي كشيده هستند . لذا در وزن يكسانند .

ب ) سجع مطرف : آن است كه كلمات سجع فقط در حرف يا حروف پاياني با هم اشتراك دارند .

مثال : محبت را غايت نيست از بهر آنكه محبوب را نهايت نيست .

توضيح : كلمه ي « غايت » داراي دو هجا و كلمه ي « نهايت » داراي سه هجا مي باشد پس دو كلمه هم وزن نيستند بلكه فقط در حرف آخر مشترك اند .

ج ) سجع متوازي : به سجعي گفته مي شود كه كلمات سجع هم در حرف پاياني و هم در وزن يكسان مي باشند .

مثال : باران رحمت بي حسابش همه را رسيده و خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده .

توجه : از آن جائيكه سجع متوازي ، زيباتر و خوش آهنگ تر است و در متون فارسي كاربرد بيشتري دارد . لذا شناخت اين نوع سجع براي دانش آموزان عزيز با اهمّيّت تر مي باشد .

نمونه هايي از آثار مسجع : اوّلين با سجع در مناجات نامه خواجه عبدالله انصاري ( قرن پنجم ) به كار گرفته شد و بعدها سعدي در « گلستان » ، جامي در « بهارستان » ، نصرالله منشي در « كليله و دمنه » آن را به حد كمال خود رساندند . و در ادامه كساني چون قائم مقام فراهاني در « منشئأت » و قاآني در كتاب « پريشان » از آنها پيروي كردند .

ترصيع

آن است كه كلمات مصراعي با مصراع ديگر يا جمله اي با جمله ي ديگر ، در وزن و حروف پاياني يكسان باشد ( غير از واژگان تكراري بقيه كلمات با هم سجع متوازي دارند . )

مثال 1 : اي منــور بـه تـو نجـوم جـلال وي مقـرر بـه تـو رسـوم كمـال

مثال 2 : باران رحمت بي حسابش همه را رسيده و خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده

جناس

آوردن كلماتي است در شعر و نثر كه از نظر معني كاملاً متفاوت اند اما از نظر شكل ظاهري و تلفظ و گاهي اختلافشان فقط در يك واج است .

« انواع جناس »

الف) جناس تام : آن است كه دو كلمه جناس از نظر شكل ظاهري و تلفظ كاملاً يكسان ، اما از جهت معني با هم فرق دارند .

مثال : عشـق شـوري در نهـاد ما نهـاد جـان مـا در بوتــه ي سـودا نهــاد

وجود و سرشت قرارداد

بهـرام كه گور مي گرفتي همه عمر ديدي كه چگونه گور بهـرام گرفت

گور خر قبر

كار پاكان را غيـاس از خـود مگير گر چه باشد در نوشتن شير ، شير

شير خوردني نام حيوان

نكته : جناس هم در شعر و هم در نثر به كار مي رود .

ب ) جناس ناقص : 1- جناس ناقص اختلافي 2- جناس ناقص حركتي 3- جناس ناقص افزايشي

1- جناس ناقص اختلافي : آن است كه دو كلمه جناس در حرف اول ، وسط يا آخر با هم اختلاف داشته باشند .

مثال : تنگ است خانه ما را تنگ است اي برادر بر جاي ما بيگانه ننگ است اي برادر ( براي حرف اول )

چوك زشاخ درخت خـويشتن آويختـه زاغ سيـه بـر دو بـال غاليه آميخته ( براي حرف وسط )

2- جناس ناقص حركتي : آن است كه دو كلمه جناس علاوه بر معني در حركت ( مصوت كوتاه ) نيز با هم اختلاف دارند .

مثال : ايـن چـه ژاژ است چه كفر است و فشار پنبـــه اي در دهـــان خـــود فشــار

3- جناس ناقص افزايشي : آن است كه دو كلمه جناس علاوه بر معني ، در تعداد حروف نيز متفاوت اند بطوري كه يكي از كلمات جناس حرفي در اول ، وسط يا آخر نسبت به كلمه هاي ديگر اضافه دارد .

مثال : ايـن ره ، أن زاد راه و آن منزل است مــرد رهــي اگــر ، بيــا و بيــار

قلب

آن است كه نويسنده با جابه جا كردن اجزاي يك تركيب وصفي يا اضافي ، تركيب تازه و زيبايي را با معاني جديد به وجود به وجود آورد و به كنار هم قرار دادن اين دو تركيب به كلام خويش ارزش هنري ببخشد .

مثال : حافظ مظهر روح اعتدال و اعتدال روح اقوام ايراني است .

نكته : گاهي ممكن است اجزاي تشكيل دهنده ي آرايه « قلب » بصورت يك تركيب وصفي يا اضافي نباشد .

ملمع

آن است كه شاعر فارسي زبان يك مصراع يا يك بيت از شعر خود را به زبان ديگري ( معمولاً به زبان عربي ) بسرايد .

مثال : سل المصـانع ركباً تهيـم في الغلوب تو قدر آب چه داني كه در كنار فراتي

* ترجمه : بركه ها و تالاب هاي بيابان را از شتر سواراني سر گشتگان بيابانند بپرس .

توجه : دانش آموزان عزيز به خاطر بسپاريد كه در ملمع بيت يا مصراع عربي ( هر زبان ديگر ) بايد سروده ي خود شاعر باشد نه اينكه از كسي يا جايي نقل قول ( تضمين ) كند .

آرايه هاي معنوي

يعني زينت و زيبايي كلام كه از طريق معني حاصل شود .

آرايه هاي معنوي عبارتنداز : مراعات نظير ، تضاد ، متناقض نما ، حس آميزي ، تلميح ، تضمين ، اغراق ، ايهام ، ايهام تناسب ، تمثيل ، ارسال المثل ، اسلوب معادله ، حسن تعليل ، لف و نشر .

مراعات نظير ( تناسب )

اگر گوينده در كلام خويش مجموعه اي از كلمات را بياورد كه به نوعي با هم تناسب و ارتباط داشته باشند ، آن را مراعات نظير گويند .

نكته : تناسب ميان كلمات مي تواند از نظر جنس ، نوع ، مكان ، زمان ، همراهي و ... باشد .

نكته : بيشترين كاربرد مراعات نظير در شعر است اما گاهي در نثر هم ديده مي شود .

مثال : رود شــاخ گـل در بر نيلوفر بـرقصــد به صـد نـاز گلنـار ها

( شاخ ، گل ، نيلوفر و گلنار ــــ مراعات نظير )

نكته : آرايه هاي مراعات نظير ممكن است بين دو كلمه يا بيشتر اتفاق بيفتد .

تضاد ( طباق )

آوردن دو كلمه ي متضاد در سخن به گونه اي كه سبب زيبايي كلام گردد .

نكته : تضاد هم در شعر و هم در نثر بكار مي رود .

مثال : صبح اميد كه بد معتكف پرده ي غيب گو بـرون آي كه كـار شب تار آخر شد

1 2 2 1

نكته : فعل ها نيز مي توانند آرايه تضاد را به وجود آورند .

مثال : پروردگارا ! از خصلت طمع كه دنائت آورد و آبرو ببرد ... .

متناقض نما ( پارادكس )

آن است كه در كلام دو امر متضاد را به يك چيز نسبت بدهيم به گونه اي كه ظاهراً وجود يكي نقض وجود ديگري باشد . شاعر اين امر متضاد را چنان هنرمندانه به كار مي برد كه قابل پذيرش است .

مثال : جامه اش شولاي عريان است .

توضيح : واژه شولا به معني « لباس » ، كه براي پوشيدن بدن است و وقتي با « عرياني » همراه مي شود معني ضديت خود را از دست مي دهد .

حس آميزي

آميختن دو حس است در يك كلام به گونه اي كه از يك حس به جاي حس ديگر استفاده شود . و اين آميختگي سبب زيبايي سخن گردد .

مثال : ببين چه مي گويم .

توضيح : شما سخن را با حس شنوايي در مي يابيد اما گويند از شما مي خواهد سخن او را ببينيد كه به اين آميختگي حس ها ، « حس آميزي » مي گويند .

مثالهاي ديگر : خبر تلخي بود- روشني را بچشيم - با مزه نوشتن - آواي سبك و لطيف .

تلميح

آن است كه گويند در ضمن كلام خويش به آيه ، حديث ، داستان ، واقعه ي تاريخي ، اسطوري و افسانه اي اشاره داشته باشد .

مثال : آسمـان بار امانت نتوانست كشيد قـرعه ي فـال به نـام من ديوانه زدن

توضيح : اشاره به آيه ي « انا عرضنا الامانه علي السموات و الارض ... . »

نكته : گاهي در آرايه ي تلميح ، آرايه ي مراعات نظير هم به كار مي رود .

مثال : بيستون بر سر راه است ، مباد از شيرين خبـري گفتـه و غمگيـن دل فرهاد كنيد

تضمين

آن است كه شاعر يا نويسنده در ميان كلام ( شعر يا نثر ) خود آيه ، حديث ، مصراع يا بيتي را از شاعر ديگر عيناً بياورد .

نكته : اگر بيت يا مصراعي از شاعر ديگر به عنوان تضمين بياورد معمولاً نام آن شاعر به گونه اي ذكر مي شود .

نكته : معمولاً عبارت تضمين شده داخل گيومه قرار مي گيرد .

هدف از تضمين :

1- اعتبار بخشيدن به سخن

2- خلاصه كردن مفاهيم گسترده و طولاني

3- ضمانت براي اثبات ادعا

مثال : چـه زنـم چو نـاي هـردم زنـواي سـاز او دم كه لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را

« همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي بـه پيـام آشنـايي بنـوازد ايـن نـوا را »

توضيح : بيت دوم اين شعر را شهريار از حافظ تضمين كرده است .

اغراق

آن است كه در وصف و ستايش يا ذم و نكوهش كسي يا چيزي افراط و زياده روي كنند ، چندان كه از حد عادت و معمول بگذرد .

نكته 1 : اغراق هم در شعر و هم در نثر كاربرد دارد .

نكته 2 : اغراق مناسب ترين آرايه براي تصوير كشيدن يك دنياي حماسي است .

نكته 3 : زيبايي اغـراق در اين است كه غيـر ممكن را طـوري ادا مي كنـد كه ممكن و درست به نظر مي رسد .

مثال : شـود كوه آهـن چو درياي آب اگـر بشنـود نـام افـراسيـاب

ايهام

ايهام در لغت به معناي درشك و گمان افكندن است اما در اصطلاح علم بديع ، آوردن واژه اي است با حداقل دو معني مناسب كلام يكي نزديك به ذهن و ديگري دور از ذهن باشد و معمولاً مقصود شاعر معني دور آن است و گاهي نيز هر دو معني مورد نظر مي باشد .

نكته 1 : ايهام نوعي بازي با ذهن است به گونه اي كه ذهن را بر سر دوراهي قرار مي دهد .

نكته 2 : انتخاب يكي از دو معني ايهام در يك لحظه بر ذهن دشوار است و اين امر باعث لذت بيشتر خواننده مي شود .

نكته 3 : شرط شناخت ايهام در آن است كه خواننده معاني مختلف يك واژه را بداند .

مثال : حكايت لـب شيرين كلام فرهاد است شكنج طره ي ليلي مقام مجنون است

توضيح : واژه « شيرين » دو معني دارد : 1- خوشمزه و گوارا 2- نام معشوقه ي فرهاد

ايهام تناسب : به كار گيري واژه اي با حداقل دو معني كه يك معني آن مورد نظر شاعر و پذيرفتني است و معني ديگر با كلمه يا كلماتي از بيت يا عبارت تناسب دارد .

نكته : ايهام تناسب مجموعه اي از ايهام و مراعات نظير است .

مثال 1 : چـون شبنم افتـاده بـدم پيش آفتاب مهرم به جان رسيد و به عيوق بر شدم

توضيح : واژه ي « مهر » ايهام تناسب دارد ، چون معني مورد نظر شاعر عشق و محبت است اما غير از اين معني واژه ي « مهر » به معني خورشيد است كه در اين صورت با واژه هاي « عيوق و آفتاب » تناسب دارد .

مثال 2 : گـر هـزار اسـت بلبـل اين بـاغ همـه را نغمـه و تـرانه يكـي اسـت

توضيح : واژه ي « هزار » به دو معني است : 1- بلبل 2- عدد هزار كه در اين جا منظور شاعر معني دوم است اما غير از معني فوق كلمه ي « بلبل » با كلماتي چون « باغ ، نغمه و ترانه » تناسب دارد .

تمثيل

آن است كه شاعر يا نويسنده به تناسب سخـن خـويش ، حكايـت ، داستـان يا نمونه و مثالي را ذكر مي كند تا از اين طريق ، مفاهيم و نظريات خود را به خواننده يا شنونده منتقل نمايد و آنچه در اين ميان مهم است نتيجه ي تمثيل مي باشد كه مي تواند سرمشقي براي موارد متفاوت باشد .

نكته : در اين داستان ها و حكايات ( تمثيل ها ) هر يك از حيوانات يا اشيا و جمادات نماد و نشانه ي چيزي هستند .

مثلاً در درس عبرت از كتاب سال اوّل شير نماد حق و قدرت مطلق ، گرگ نماد انسان هاي خود بين و گستاخ و روباه نماد انسان هاي عبرت پذير و تسليم شده مي باشند .

در كتاب پيش دانشگاهي مبحث حسب حال درسهاي ( افسانه ي عاشقي و تسلي خاطر ) هر دو داستاني تمثيلي است كه اوّلي ، شاعر با آوردن داستاني تمثيلي اين نكته را يادآور شده است : « انسان بايد از موحبت عشق بر خوردار باشد ودر داستان تسلي خاطر جامي در پي آن است كه اين نكته ي عرفاني را متذكر شود : « خاطر از ياد معشوق پر كرد . »

ارسال المثل

اگـر گـوينده در كلام خود ضرب المثلي را آگاهانه به كار گيـرد و يا كلام او بعداً ضـرب المثل شود ، مي گوييم داراي آرايه ي ارسال المثل است .

مثال 1 : آن دم كه دل به عشق دهي خوش دمي بود در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست

مثال 2: تــو نيكــي ميـكـن و در دجـــله انــداز كـــه ايــزد در بيــابانــت دهـــد بــاز

( همه ي بيت ضرب المثل است )

اسلوب معادله

آن است كه شاعر دو مصراع يك بيت را به گونه اي هنرمندانه بيان كند كه در ظاهر هيچ گونه ارتباطي با يكديگر ندارد اما وقتي به دو مصراع خوب دقت كنيم در مي يابيم كه مصراع دوم در حكم مصداقي براي مصراع اوّل است تا جايي كه مي توان جاي دو مصراع را عوض كرد و ميان آن ها علامت مساوي گذاشت و اين ارتباط معنايي نيز بر پايه ي تشبيه استوار است .

مثال 1 : عيب پاكان زود بر مردم هويدا مي شود موي اندر شير خالص زود پيدا مي شود

مثال 2 : محـرم اين هوش جز بي هوش نيست مرزبـان را مشتـري جـز گـوش نيــست

حسن تعليل

آن است كه شاعر يا نويسنده براي سخن خود دليلي زيبا و شاعرانه مي آورد به گونه اي كه اين دليل ادبي قدرت قانع كردن مخاطب را دارد . و اين علّت سازي مبتني بر تشبيه است .

نكته : دليلي كه شاعر براي ادعاي خود مي آورد در حقيقت دليلي واقعي و عقلاني نيست بلكه دليلي است بر پايه ي ذوق و احساس شاعرانه .

مثال 1 : نفحات صبح داني زچه روي دوست دارم كه به روي دوست ماند كه برافكند نقابي

توضيح : شاعر دليل دوست داشتن روشني صبح را در اين مي داند كه به چهره ي معشوق او مي ماند آنگاه كه نقاب از چهره بر مي دارد .

مثال 2 : از صوفي پرسيدن هنگام غروب خورشيد چرا زرد رو است ؟ گفت : از بيم جدايي

لف و نشر

لف در لغت به معني پيچيدن و نشربه معني پراكندن است اما در اصطلاح ادب آوردن دو يا چند كلمه است در بخشي از كلام كه توضيح آن ها در بخش ديگر آمده است .

نكته 1 : كلماتي كه در بخش اوّل مي آيند ، « لف » و كلمـاتي كـه به عنـوان توضيـح در بخـش دوم مي آيند ، « نشر » نام دارند .

نكته 2 : هرگاه نظم و ترتيب بين كلمات « لف و نشر » رعايت شده باشد ، آن را « لف و نشر مرتب » گويند و در غير اين صورت « لف و نشر مشوش » خوانده مي شود .

مثال 1 : تا رفتنش ببينـم و گفتنش بشنـوم از پاي تا به سر همه صمع و بصر شدم

توضيح : واژه هاي « ببينم » و « بشنوم » لف است . و دو واژه ي « سمع و بصر » نشر قرار گرفته است . چون كلمات « نشر» به ترتيب براي توضيح كلمات « لف » قرار نگرفته اند ، لذا به آن « لف و نشر مشوش » گويند . ( بصر شدم تا ببينم ، سمع شدم تا بشنوم )

مثال 2 : دو كس دشمن ملك و دينند : پادشاه بي حلم و زاهد بي علم .

توضيح: دوتركيب « دشمن ملك و دشمن دين » لف و دوتركيب « پادشاه بي حلم و زاهد بي علم» نشر هستند . لذا چون توضيح « نشر » با « لف » برابر است . آن را « لف و نشر مرتب » گويند . ( پادشاه بي حلم دشمن ملك و زاهد بي علم دشمن دين هستند.)

ب : بيان

بيان شاخه اي از آرايه هاي ادبي است و به واسطه اي آن شناخته مي شود كه يك معني را چگونه به طريق مختلف مي توان ادا كرد .

بيان شامل مباحث : تشبيه ، استعاره ، مجاز و كنايه .

تشبيه

يعني مانند كردن چيزي به چيز ديگر كه به جهت داشتن صفت يا صفاتي با هم مشترك باشند .

هر تشبيه داراي چهار ركن يا پايه است :

1- مشبه : كلمه اي كه آن را به كلمه اي ديگر تشبيه مي كنيم .

2- مشبه به : كلمه اي كه كلمه ي ديگر به آن تشبيه مي شود .

3- ادات تشبيه : كلمات يا واژه هايي هستند كه نشان دهنده ي پيوند شباهت مي باشند و عبارتنداز : همچون ، چون ، مثل ، مانند ، به سان ، شبيه ، نظير ، همانند ، به كردار و ... .

4- وجه شبه : صفت يا ويژگي مشترك بيت مشبه و مشبه به مي باشد . ( دليل شباهت )

مثال : علي مانند شير شجاع است .

مشبه ادات مشبه به وجه شبه

نكته : « مشبه » و « مشبه به » طرفين تشبيه نام دارند . كه در تمام تشبيهات حضور دارند اما « ادات تشبيه » و « وجه شبه » مي توانند در يك تشبيه حذف شوند. كه در اين صورت تشبيه با داشتن دو ركن « مشبه » و « مشبه به » بر قرار است .

مثال : دل همچو سنگت ، اي دوست به آب چشم سعدي عجـب اسـت اگـر نگـردد كه بگردد آسيابي

توضيح : دل به سنگ تشبيه شده است اما وجه شبه « سختي » در اين بيت نيامده است .

نكته : در تشبيـه وقتي كه « وجـه شبه » و « ادات تشبيه » حـذف شود ، به آن « تشبيه بليغ » مي گويند . ( تشبيه بليغ زيباترين و رساترين تشبيه است . )

مثال : دلش سنگ است .

مشبه مشبه به

نكته 1 : در تشبيه هميشه وجود وجه شبه در « مشبه به » قويتر و بارز تر است كه ما « مشبه » را در داشتن وجه شبه به آن تشبيه مي كنيم .

نكته 2 : هر چه اركان تشبيه كمتر باشد تشبيه ادبي تر است . ( البته داشتن مشبه و مشبه به الزامي است )

نكته 3 : هرگاه در تشبيه بليغ ، يكي از طرفين تشبيه ( مشبه يا مشبه به ) به ديگري اضافه ( مضاف اليه) شود . به آن « اضافه ي تشبيهي » يا « تشبيه بليغ اضافي » مي گويند . در غير اين صورت ، تشبيه بليغ اضافي است .

توجه : اين نوع تشبيه در كتاب هاي درسي بيشترين كاربرد را دارد .

مثال : صبح اميد كه بد معتكف پرده ي غيب گـو بـرون آي كه كـار شب تـار آخـر شد

اضافه ي تشبيهي اضافه ي تشبيهي

توضيح : اميد به صبح تشبيه شده و غيب به پرده .

تركيباتي مثل : درخت دوستي ، هماي رحمت ، لب لعل ، كيمياي عشق ، خانه ي دنيا ، فرعون تخيل ، نخل ولايت و ... اضافه ي تشبيهي محسوب مي شوند .

توجه : دانش آموزان عزيز ! ياد گيري انواع تشبيه براي رشته هاي رياضي و تجربي ( غير انساني ) چندان ضرورني ندارد . اما از آنجايي كه دو نوع از تشبيه در كتب درسي شما بيشترين كاربرد را دارد ، لذا اشاره اي مختصر به آن ها مي كنيم .

1- تشبيه مفرد : تشبيهي كه هر يك از « مشبه » يا « مشبه به » آن ، يك ، چيز است و « وجه شبه» آن از همان يك چيز گرفته مي شود . ( شباهت آن ها فقط در يك چيز است )

مثال : دانش اندر دل چراغ روشن است .

مشبه مشبه به وجه شبه

توضيح : در اين مثال وجه شبه ( روشني از يك كلمه چراغ ) استخراج شده است .

يادآوري : تمامي مثالهايي كه تاكنون براي شما ذكر كرديم ، از همين نوع تشبيه مي باشند .

2- تشبيه مركب : آن است كه هريك از « مشبه » يا « مشبه به » دو يا چند چيز هستند و وجه شبه نيز از دو يا چند چيز گرفته مي شود .

مثال : ديـده ي اهـل طمـع به نعمـت دنيـا پـر نشـود همچنـانكه چـاه به شبنـم

مشبه وجه شبه مشبه به

توضيح : « مشبه » تركيبي از دو چيز است ( ديده ي اهل طمع و نعمت دنيا ) و « مشبه به » نيز دو چيز است ( چاه و شبنم ) به اين معني : همانطور كه چاه با شبنم پر نمي شود ، چشم حريصان نيز با نعمت دنيا سير نمي شود .

نكته : در تشبيه مركب در حقيقت يك شكل كلي به شكل كلي ديگر همانند مي شود .

استعاره

استعاره در لغت به معني عاريت گرفتن و عاريت خواستن است امّا در اصطلاح استعاره نوعي تشبيه است كه درآن يكي از طرفين تشبيه ( مشبه يا مشبه به ) را ذكر و طرف ديگر را اراده كرده باشند .

نكته : اصل استعاره بر تشبيه استوار است و به دليل اينكه در استعاره فقط يك ركن از تشبيه ذكر مي شـود و خواننده را به تلاش ذهني بيشتري وا مي دارد ، لذا استعاره از تشبيه رساتر ، زيباتر و خيال انگيز تر است .

انواع استعاره : با توجه به اينكه در استعاره يكي از طرفين تشبيه ذكر مي شود ، آن را بر دو نوع تقسيم كرده اند . 1- استعاره ي مصرحه 2- استعاره ي مكنيه

استعاره ي مصرحه ( آشكار ) : آن است كه « مشبه به » ذكر و « مشبه » حذف گردد . ( در واقع مشبه به جانشين مشبه مي شود . )

مثال 1 : اي آفتاب خوبان مي جوشد اندرونم يك ساعتم بگنجان در سايه ي عنايت

توضيح : « آفتاب خوبان » استعاره براي معشوق است . ( آفتاب خوبان « مشبه به » كه ذكر شده و معشوق « مشبه » حذف شده است . )

مثال 2 : صدف وار گوهر شناسان را دهان جز به لؤلؤ نكردند باز

توضيح : « لؤلؤ » استعاره از سخنان با ارزش است . ( لؤلؤ « مشبه به » ذكر شده و سخنان با ارزش « مشبه » كه حذف شده است . )

استعاره مكنيه : آن است كه « مشبه » به همراه يكي از لوازم و ويژگي « مشبه به » ذكر گردد و خود « مشبه به » حذف شود .

نكته 1 : گاهي لوازم يا ويژگي « مشبه به » در جمله به « مشبه » نسبت داده مي شود .

مثال : مرگ چنگال خود را به خون فلاني رنگين كرد .

توضيح : « مرگ » را به « گرگي » تشبيه كرده است كه چنگال داشته باشد اما خود « گرگ » را نياورد و « چنگال » كه يكي از لوازم و ويژگي گرگ است به آن ( مرگ ) نسبت داده است .

نكته2 : گاهي لوازم يا ويژگي « مشبه به » در جمله به « مشبه » اضافه مـي شود كه در ايـن صـورت « اضافه ي استعاري » است .

مثال 1 : سر نشتر عشق بر رگ روح زدند يك قطره از آن چكيد و نامش دل شد

توضيح : « روح » را به بدني تشبيه كرده كه « رگ » داشته باشد و « رگ » را كه يكي از ويژگي هاي « مشبه به »است به « روح » اضافه كرده است .

مثال 2 : مردي صفاي صحبت آيينه ديده از روزن شب شوكت ديرينه ديده

اضافه استعاري

توضيح : « شب » را به اطاقي تشبيه كرده كه « روزن يا پنجره » داشته باشد و « روزن » را كه يكي از ويژگيهاي « مشبه به » بود به « شب » اضافه كرده است .

نكته : جمله اي كه در آن آرايه استعاره به كار رفته ادبي تر است ، نسبت به جمله اي كه داراي آرايه تشبيه است .

نكته : در اضافه ي استعاري « مضاف » در معني حقيقي خود بكار نمي رود و ما « مضاف اليه » را به چيزي تشبيه مي كنيم كه داراي جزء يا اندامي است ولي چنين جزء و اندام كه « مضاف » است براي « مضاف اليه » يك واقعيت نيست بلكه يك تصور و فرض است .

مثال : دست روزگار ــــــــــ دست براي روزگار يك تصور و فرض است .

روزن شب ـــــــــــــ روزن يا پنجره اي براي شب يك تصور است و وافعيت ندارد .

نكته ي مهم : در استعاره مكنيه چنانچه مشبه به ، انسان باشد ، به آن « تشخيص » گويند .

تشخيص ( آدم نمايي ، انسان انگاري ، شخصيت بخشي )

نسبت دادن حالات و رفتار آدامي به ديگر پديده هاي خلقت است . ( دادن شخصيت انساني به موجوداتي غير از انسان )

مثال1 : برگ هاي سبز درخت در وزش نسيم به رقص در مي آيند .

توضيح : رقصيدن يكي از حالات و رفتار انساني است كه در اين جا به برگهاي درخت نسبت داده شده است .

مثال2 : سحر در شاخسار بوستاني چه خوش مي گفت مرغ نغمه خواني

نكته : هر موجودي غير از انسان در كلام « منادا » قرار گيرد آن كلام داراي تشخيص است .

مثال : اي ديو سپيد پاي در بند اي گنبد گيتي اي دماوند

نكته : همانطور كه اشاره شد استعاره مكنيه اي كه ، مشبه به آن « انسان » باشد ، تشخيص خواهد بود چه به صورت تركيب اضافي باشد يا غير اضافي .

مثال : ابر مي گريد و مي خندد از آن گريه چمن .

1 1 2 2

توضيح : در مثال فوق دو تشخيص به كار رفته است ،گريه را به ابر نسبت داده است و خنده را به چمن .

توجه : تركيباتي نظير : دست روزگار ، پاي اوهام ، دست اجل ، قهقه ي قشنگ ، حيثيت مرگ ، زبان سوسن ، دهن لاله و ... همگي اضافه ي استعاري مكنيه ( تشخيص ) هستند .

نكته : همه ي تشخيص ها استعاره ي مكنيه مي باشند ، اما استعاره مكنيه زماني تشخيص است كه « مشبه به » آن انسان باشد .

مثال 1 : اختر شب در كنار كوهساران ، سر خم مي كند .

مثال 2 : ديده ي عقل مست توچرخه ي چرخ پست تو .

مثال 3 : به صحرا شدم عشق باريده بود .

توضيح : در مثال(1) اختر شب به « انساني » تشبيه شده كه سرش را خم مي كند اما خود « انسان » مشبه به است ، نيامده است .

در مثال (2) عقل را به انساني تشبيه كرده و « ديده» كه يكي از ويژگي هاي انسان است به آن اضافه شده اما در مثال (3) عشق را به باراني تشبيه كرده كه ببارد .

تذكر : همان طور كه گفته شد چون مثال(1) و (2) « مشبه به» آن ها انسان بوده داراي استعاره مكنيه و تشخيص است اما در مثال (3) « مشبه به » باران است ، لذا فقط استعاره ي مكنيه داريم .

اضافه ي اقتراني

با توجه به اين كه اضافه ي اقتراني شباهت زيادي به اضافه ي استعاري دارد ، براي شناخت اين دو نوع استعاره از يكديگر ، اضافه اقتراني را توضيح مي دهيم :

اضافه ي اقتراني : آن است كه وجود « مضاف » براي « مضاف اليه » يك واقعيت باشد . برعكس اضافه ي استعاري كه وجود « مضاف » براي « مضاف اليه » يك واقعيت نيست .

مثال : حسين دست دوستي به من داد .

توضيح : دست را به قصد دوستي به من داد كه « دست » براي نشان دادن دوستي يك واقعيت است .

نكته : براي تشخيص آسان اضافه اقتراني از اضافه ي استعاري ، مي توان از دو شيوه استفاده كرد:

1- كافي است كه بدانيد در اضافه ي اقتراني ، مضاف اليه عملي است كه مضاف انجام مي دهد.

مثال1: پروردگارا ! روا مدار كه به حريم اجتماع پاي تعدي و تجاوز بگذارند.

مثال2: پروردگارا ! مگذار دامان وجودم به پليدي هاي گناه بيالايد.

توضيح: در مثال اول تعدي و تجاوز عملي است كه « پا » انجام مي دهد ؛ولي در مثال دوم، چنين رابطه اي برقرار نيست بلكه« وجود » را به لباسي تشبيه كرده ايم كه دامن داشته است.

2- بين دو جزء اضافه ي اقتراني ( مضاف و مضاف اليه ) مي توان عبارت « از روي » را قرار دادو يك جمله ساخت.

مثال : در اضافه ي « دست ارادت » -- دست را از روي ارادت دراز كرد .

توجه: تركيباتي نظير : دست محبت، پاي ارادت، چشم احترام ، ديده ي محبت ، گوش توجه ، چشم اعتنا ، پاي بطلان ، قلم عفو و ... اضافه ي اقتراني مي باشند كه بين همه ي اين تركيبات اضافي ، مي توان « از روي » را قرار داد .

مجاز

مجاز به كار بردن واژه اي است در غير معني حقيقي به شرط وجود قرينه .

قرينه در مجاز: نشانه است كه به كمك آن مي توان معني غير حقيقي كلمه اي را فهميد.

مثال1 : ايران در بازي هاي آسيايي شركت مي كند.

توضيح : كلمه ي « ايران » مجاز از يك تيم ورزشي از ايران است و « شركت در بازي » قرينه است كه به ما كمك مي كند تا بفهميم كه منظور از كلمه ايران كشور ايران نيست .

مثال 2: سينه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگويم شرح درد اشتياق

توضيح :كلمه ي سينه مجاز از انسان عاشق است .

نكته: از آنجا كه در استعاره لفظ در معناي حقيقي خود به كار نمي رود ، لذا هر استعاره اي نوعي مجاز است .پس هر مجازي استعاره نيست اما همه ي استعاره ها مجاز است .

كنايه

كنايه در لغت به معناي پوشيده سخن گفتن است و در اصطلاح سخني است كه داراي دو معني دور و نزديك است . كه معني نزديك آن مورد نظر نيست اما گوينده جمله را چنان تركيب مي كند و به كار مي برد كه ذهن شنونده از معني نزديك به معني دور منتقل مي شود.

نكته: در كنايه الفاظ همه خقيقي اند اما مقصود گوينده معناي حقيقي و ظاهري آن نيست.

نكته: كنايه معمولا در يك جمله يا يك تركيب به كار مي رود .

مثال 1 : هنوز از دهن بوي شير آيدش.

توضيح: كنايه از اين كه هنوز بچه است و بارز ترين نشانه ي بچگي همان شير خوردن است .

مثال 2 : كه رهام را جام باده است جفت.

توضيح :كنايه از اين كه رهام عياش و خوشگذران است و مرد جنگ نيست.

مثال 3: ببايد زدن سنگ را بر سبوي.

توضيح: سنگ را بر سبو زدن كنايه از آزمايش و امتحان كردن است.

عباراتي نظير : دست و پا كردن ، روي كسي را به زمين انداختن ، شكم را صابون زدن ، بند از بند گشودن ، زبان در كشيدن ، عنان گران كردن ، دهان دوختن ، پاي در دامن آوردن ، سر زخاك بر آوردن ، دست ندادن ، دست به سياه و سفيد نزدن ، دست روي دست گذاشتن و ...همه كنايه هستند.


[ بازدید : 824 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ شنبه 20 آذر 1395 ] [ 19:34 ] [ مسیب خانمحمدی ]

درس سوم فارسی: هوشیاری


درس سوم فارسی: هوشیاری

وشعر سخن

نکات و دانش زبانی و معنی شعر


موضوعات مرتبط: فارسی


[ بازدید : 2026 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ پنجشنبه 13 آبان 1395 ] [ 11:28 ] [ مسیب خانمحمدی ]
ساخت وبلاگ تالار مشاور گروپ لیزر فوتونا بلیط هواپیما تهران بندرعباس اسپیس تجهیزات عقد و عروسی تعمیر کاتالیزور تعمیرات تخصصی آیفون درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]